تنها

ساخت وبلاگ
من هرکاری کردم اما تو دریغ از یه قدم ولم کردی..... توهین تحقیر شدنما مهم نیس...اینکه تو بازی دادی برام سنگین بود....نفرین بلد نیستم دیگه کاری باهات ندارم....سپردمت به همون خدا....دلیل همه چی را اون میدونه و بهم میگه...‌ اون آدمهای حسود که چیزی نگفتن درباره نامه ی من یا حرفام با برادرت که فقط آبکشی جا نماز بلده.....خدا بوده کنارم تا حالا از اینجا به بعدشم هست و برام خدایی میکنه....یه روز میبینمت تقاصشو دادی....چون من صداقت داشتم برعکس تو...دیگه وبلاگ نمیام..‌‌مثل یه ماهی دست و پا زدم تو این عشق نمیدونم چطوری ذات شماها اینطوریه..نامه نوشتم....خطمو مسدود کردید...هم فوش و توهین....خانواده ات اون قدر بی ادب هستند قید اومدن را زدم چون حرفی زده بشه خانواده ام نمیتونم نگاه کنم چیزی نگم.....کسی به خانواده ام چیزی گواهی فوت براش میزنم....بعضی لباسها تن مانکن قشنگن وگرنه هزار مدل دست به دست میشن مثل تو‌‌‌‌.... منم لباس اینجوری نمیخرم....چه برسه به آدمی مثل تو....با اسمی که روی قلبمه و متپه ادامه میدم....من یه شب یلدایی ام که طولانی ترین سیاهی و تاریکی را رد کرده....زندگی که جای خود داره... سازمو خودم میزنم هرکی گوش نمیده به سلامت...من واسه خودم ساز میزنم نه واسه بقیه و .....یه چیزی بگمخدانگهدار بسلامت حیف وقت گذاشتن و نوشتن....آخر قصه فهمیدم کوری....کری...لالی...۱۰ سال عاشق یه آدم یا مترسک این مدلی ام بی اراده...شایدم بدتری خدا به دادت برسه.... هرچی هستی من دیگه کاری باهات ندارم.....بای تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 94 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 5:13

سلام امیدوارم خوب باشی و همه چی برات خوب پیش برهمن بهت علاقه دارم و نمیتونم باهات بد بشم هروز تو قلب همون زینب خودم مرورت میکنم از دلم و علاقم میگم....هرجوری تو وبلاگ نوشتم جواب بدی ندادی...به طریقهای مختلف ولی جواب ندادی....برادرتم خیلی بی ادبی گرد....ولی من فراموشت نمیکنم منتظرتم...چون عاشقتم....چون اولین عشقمی ابدی منی....بمون تا ابدی بشیم باهم.... من با یادتم زینب میتپه....تو کله ام آقایی گفتنت یادمه با حرفات....خدا از من دورش کردن ولی تو خدا مراقبش باش کلن یه دونه اس برام تو کل دنیا......اگر حرفت رفتنه یا هرچی بهم بگو.... من روی حالتی ام که نمیدونم باید چیکار کنم....چون هییچی نمیدونم....میتونم ببخشم و حلالیت بگیرم....پس حرف بزن.‌.. تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 101 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 5:13

فکر نمیکردم رابطه ما تموم شده...ولی تموم شده...منم تموم میکنم‌..ببخش بد قول نبودم....تو کاری کردی که هیچکس پای حرف و تعهدش نموند.....یه مترسک عشق نداره مثل تو که سکوت رد شدن بلدی باز مترسک مانع کلاغهاس ولی تو خخخ....و به مترسک نباید اثبات نباید کرد چیزی را چون درک و شعورشا نداره...فاقد اراده ای از خودت.....من جنگ و احترام و تلاش بلدم واسه آرزوهام ولی توهین و حقیر کردن آدم تا کجا....سکوت تا کجا.....حرمت امام زاده به متولیشه ...دیگه خودت کلشو بخون.....من موندم تلاش کردم ندیده قضاوت شدم فوش و توهین شنیدم... فقط واسه اینکه اجازه خواستم واسه اومدن.....نمیدونم تنها بمونم یا نه ولی بدجوری خورد شدم....آدم دلش بشکنه خوب نمیشه دیگه اون آدم قبلی نمیشه...چون آهنگ فیلم اسم هرچیزی واسش تکرار گذشته اس با عشقم....همش مرور میشه همه چی و مدام تو عذابم....من تیکه تیکه هامو خودم جمع میکنم تک و تنها....منم خدا دارم...ما کوچیکا خدامون بزرگه.....بی معرفت بی وفا خدانگهدارت.... وقتی بیای بخونی حتی جوابم بدی وبلاگ پاک میکنم....چون واسه تو خودت مهمی و نه چیز دیگه..... بهتره بگم بسلامت....دیگه پیدام نمیکنی....نگرد که نیستم....تو این ۱۰ سالی که بودم سه سال آخرش هرفوشی شنیدم از پدر و برادرت ولی موندم و مدام اصرار داشتم حداقل منو ببینند ولی اونا.....جا نزدم تا اینکه بعد نامه نوشتنم فهمیدم علاقه یه طرفه دارم.....بیخیال بگذریم....حیف عمرم که گذاشتم و سوختم....خدانگهدارنمیتونی بیای سمتم چون خانواده ات با جادو و طلسم بستن و نمیذارن کاری کنی....اینا کسی بهم گفته ... حرفمم قبول نداری یه روز خدا بهت میگه...منم از آدمهایی این کارا میکنند متنفرم چون زندگی را به لجن میکشن....امیدوارم خوش بخت بشی و منم فراموش کن خودت تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 101 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 5:13